0 Items

فرح و مت   – مرداد ۱۳۹۰ – کالیفرنیا

پناهگاه وفا ،  بولیت Bulleit و برادراش رو وقتی که توله سگ های کوچولوئی بودن، نجات داد.  از شانس خوب ما بود که اون خیلی زود به آمریکا اومد و ما تونستیم اونو ببینیم.

وقتی ما توی یه پارک سگها اونو دیدیم، فقط 4 ماهش بود. خیلی خوشحال شدیم از اینکه دیدیم بولیت توله خیلی خوش قلب و سرزنده ایه ، مخصوصا رفتارش با خانواده موقتش خیلی خوب بود.

از همه مهمتر اینکه به نظر می اومد که اون واقعا از ما خوشش اومده!  همه اینا باعث شد  بتونیم به آسونی درباره سرپرستی دائم اون و آوردنش به خونه تصمیم بگیریم. تو همین چند ماه، بولیت گل سر سبد خونواده شده.

دیگه نمیشه خونه رو بدون اون تصور کرد! روح خیلی بزرگی داره و از چشماش معلومه که چقدر ما رو دوست داره.  تو خونه ، بازی مورد علاقه اش  شکارکردن اردک پلاستیکیشه.

اما بیرون از خونه، از اونجا که سوپر استار محله است، مدام سرگرم خوش و بش کردن با دوستای قدیمی و جدیدشه. اگرچه زندگیش با سختی و مشکلات زیادی شروع شد، اما ما همیشه بهش می گیم : ” بولیت، حالا دیگه خونه تو اینجاست” .

اون عاشق ما و خونه جدیدشه؛ عاشق جایی که غذا،  سرپناه و عشق  همیشگیه. ما از همه آدمهای مهربون ، از سراسر دنیا، که با کمکهاشون باعث شدن بولیت بالاخره به جمع خونواده ما بپیونده، ممنون و سپاسگزاریم.

… حالا چند کلمه هم از مامان موقت بولیت (یا همون برنا) که ساکن آمریکا هستن:

بودن با بولیت، یه لذت واقعیه! کیلو کیلو انرژی مثبت و سرگرمی با خودش به خونه  میاره .تو پارک سگها اون یه سوپر استار واقعی بود. دلش می خواست با همه سگها و آدما دوست بشه و بازی کنه.

داستان برنا در فیس بوک :

http://www.facebook.com/note.php?note_id=10150124272938522

Related Posts

هولی دان و مارگاریدا - ۲۴ تیر ۱۳۹۳ - سن حوزه ، کالیفرنیا سلام ، من و نامزدم مارگاریدا سه سال پیش یک سگ به اسم دراگون را از پناهگاه حیوانات به خانه آوردی...
نازگل خانواده اسکات - ۱۲ مرداد ۱۳۹۰ - بسانس فرانسه نازگل خانم که عزیز دل‌ همه ماست خوشبخت شد. داستان از یک شب وحشتناک شروع شد که ساعت ۲ نیمه شب یک تفنگ؛...
تنگو مارک و ناتالی - ۲۹ دی‌ ۱۳۹۲ - تریسی، کالیفرنیا در یکی از روزهای زیبای بهاری (بیستم فروردین) پیامی از خانم آذری دریافت کردم: "7 توله بی پناه و شیرخو...
لاکی واگذاری در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۳۸۹ – آمریکا   نوروز امسال (۱۳۸۹) که پس از ۱۸ سال برای دیدن خانواده‌ام به ایران رفته بودم، دوست داشتم به گوشه کن...
Share This