سفر نمک به کانادا و خانه دوست داشتنی اش
از روزی که با اون صورت معصوم در بغل جوان مهربونی که نجاتش داده بود، پا به پناهگاه گذاشت، همه عاشقش شدند. (بیشتر…)
از روزی که با اون صورت معصوم در بغل جوان مهربونی که نجاتش داده بود، پا به پناهگاه گذاشت، همه عاشقش شدند. (بیشتر…)
کوچولوترین نجات یافته خانه وحشت بود. (بیشتر…)
داستان آزاده با درد و رنج آغاز می شود و به خوشبختی می انجامد. (بیشتر…)
لوییجی تیرماه سال ۹۸ کنار ورودی پناهگاه رها شد و قدم زنان به سمت پناهگاه آمد. (بیشتر…)
بهار 98 خانمی کایلا را به پناهگاه آورد. او را سمت مهرشهر پیدا کرده بود و روی بدنش جابجا زخم های بهبود یافته دیده میشد. دکتر گفت پوستش با یک ماده شیمیایی سوخته است. در آن قسمتها دیگر هرگز مویی در نیامد، اما زیر بقیه موهایش کمتر به چشم میآمدند. (بیشتر…)
اواخر بهار ۹۷ شخصی تماس گرفت و گفت سگ کوچکی را که پیدا کرده، نزدیک پناهگاه به درختی بسته. بچههای پناهگاه اطراف را گشتند و فیفا را پیدا کردند، شیرین با آن یک دندان بیرون زده فک پایین! ❤ (بیشتر…)