
جاجا خانه دار شد
بازارچه اسفند سال ۹۷ و یک روز شلوغ بود. (بیشتر…)
بازارچه اسفند سال ۹۷ و یک روز شلوغ بود. (بیشتر…)
سال 98 بود که مردی تماس گرفت و گفت پسرم سگی آورده ولی خیلی او را اذیت می کند و ما دلمان برای سگ می سوزد. با توصیه های ما پدر توانست پسر را راضی کند تا سگ را در اختیار سرپرست موقتی که معرفی کردیم، قرار دهد. اما سرپرست موقت نتوانست او را مدت زیادی نگه دارد و زیکو را به پناهگاه سپرد. (بیشتر…)
زمستان سال 97 بود که یک روز جمعه آقایی که دو سگ نر و ماده از نژاد کنکورسوCane Corsos داشت، به پناهگاه آمد و می خواست فقط سگ ماده را که دو ساله بود، واگذار کنه. (بیشتر…)
برای بعضی ها به خاطر شرایطشان هیچ امیدی به آینده و خوشبخت شدن نیست، اما شانس یکباره از راه میرسد و زندگیشان را دگرگون میکند. (بیشتر…)
جک اواخر بهار سال ۱۳۹۵ به پناهگاه آمد. او تولهای حدود دو ماهه، لاغر و ضعیف بود. در ماههای اول بیمار بود و به او دارو می دادیم و حتا گاهی سرم وصل می کردیم. سلامتی اش وضعیت ثابتی نداشت، گاهی حالش بهتر و گاه بدتر میشد و همیشه نگران حالش بودیم. آقا غلام یکی از کارگران مهربان وفا همیشه مواظبش بود و به نیازهای جک رسیدگی میکرد. تا اینکه یکی از داوطلبهای پناهگاه او را برای مدتی به خانه برد تا مراقبت بیشتری شود. (بیشتر…)
چیکو (نام پیشین میشا)، خانواده یاوری، تهران، تیرماه 1396 (بیشتر…)