
داستان واگذاری ویلی و ناشا
برای بعضی ها به خاطر شرایطشان هیچ امیدی به آینده و خوشبخت شدن نیست، اما شانس یکباره از راه میرسد و زندگیشان را دگرگون میکند. (بیشتر…)
برای بعضی ها به خاطر شرایطشان هیچ امیدی به آینده و خوشبخت شدن نیست، اما شانس یکباره از راه میرسد و زندگیشان را دگرگون میکند. (بیشتر…)
جک اواخر بهار سال ۱۳۹۵ به پناهگاه آمد. او تولهای حدود دو ماهه، لاغر و ضعیف بود. در ماههای اول بیمار بود و به او دارو می دادیم و حتا گاهی سرم وصل می کردیم. سلامتی اش وضعیت ثابتی نداشت، گاهی حالش بهتر و گاه بدتر میشد و همیشه نگران حالش بودیم. آقا غلام یکی از کارگران مهربان وفا همیشه مواظبش بود و به نیازهای جک رسیدگی میکرد. تا اینکه یکی از داوطلبهای پناهگاه او را برای مدتی به خانه برد تا مراقبت بیشتری شود. (بیشتر…)
چیکو (نام پیشین میشا)، خانواده یاوری، تهران، تیرماه 1396 (بیشتر…)
اسکاتی، توله کوچک، گرسنه و سرگردانی بود که توسط یکی از یاران وفا از پارک جنگلی چیتگر به پناهگاه آورده شد. او سال گذشته، پس از اینکه چند ماه را در پناهگاه ماند به همراه سگ دیگری به نام تخساندو که او نیز از هنگام تولگی به پناهگاه آمده بود به خانواده مهربانی سپرده شد. آنها در آنجا روزگار را به خوشی سپری می کردند که پس از گذشت یکسال به دلیل مشکلاتی که خانواده با آن روبرو شد دوباره به پناهگاه بازگردانده شدند و اما …شانس دوباره به آنها رو کرده و خانواده بسیار مهربان آراتونیان سرپرستی هر دو را به عهده گرفتند و آنها برای زندگی به باغ بسیار زیبایی سپرده شدند.
اسکاتی و تخساندو (که در خانه تازهاش، جینا نام گرفته) بسیار شاد هستند و اوقات خوبی را با خانواده مهربانشان می گذرانند.
با سپاس از خانواده آراتونیان.
روزی که آقای مافی به همراه همسر مهربانشان به پناهگاه آمدند، ما را از اشتیاق و سردرگمی شان جهت انتخاب سگها، بسیار شگفت زده کردند. آقای مافی در آخر چشم هایش را بست و از ما کمک خواست تا برایش دو تا از سگها را انتخاب کنیم و اگر انتخاب را به خودشان می سپردیم شاید همه سگها را با خود به خانه می بردند. در آخر سگهای خوش شانس افسانه و پرواز بودند که انتخاب شدند.
افسانه توله کوچکی بود که با دستی شکسته به وفا آمد و پرواز نیز دچار مشکلاتی در چشم هایش بود، ولی آقای مافی دلش می خواست آن دو را با خود ببرد و توجه ویژهای در نگهداری از هر دو داشته باشد.آنها در خانه جدیدشان فلیرتی و فاکس نام گرفتند و در کنار خانواده مافی بسیار شاد هستند و اوقات بسیار خوبی را می گذرانند.
با سپاس از خانواده مافی.
یک سالی می شود که “کاما” برای کمک و نگهبانی از پارکینگ ماشین های سنگین راهسازی به دنبال آقای نوری روان شد. روزی که آقای نوری به پناهگاه وفا آمد، بین او و “کاما” یک دوستی شگفت انگیز پدید آمد و آقای نوری با مهربانی کاما را نوازش کرده و با خود به همراه برد. کاما و تافی (سگ بی خانمان دیگری که مستقیما به وسیله آقای نوری نجات یافته است) با یکدیگر روزهای شادی را سپری کرده و تیم خوبی برای نگهبانی هستند. دوستی عمیق آقای نوری و کاما بسیار ستودنی است.
از آن روز هر زمان که به دیدن کاما میرویم، جز رضایت خاطر و خوشحالی چیزی در او دیده نمیشود.سگهای نگهبان این پارکینگ هیچگاه بسته نیستند و سگها آزادانه در همه جای پارکینگ سرک میکشند و از همه چیز حتی مرغ و خروسها نیز نگهداری میکنند. پناهگاه وفا از این مرد بزرگوار که ما را در آسایش و نجات یکی دیگر از سگهای بی سرپناه یاری داده، بسیار سپاسگزار استما برای آقای نوری شادی و تندرستی آرزومندیم.