ژانویه 20, 2025
داستان “آتوم”(پاییز) مثل بقیه سگ هایی هست که تو کوچه و خیابون ها باید به دنبال لقمه ای نون بگردن و مواظب باشن که با ماشین تصادف نکنن یا بچه ای به اونها سنگ نزنه، یا خودشون رو از مردم پنهان کنن تا نکنه کسی به شهرداری زنگ بزنه و بیان اونو بگیرن و به پناهگاه های بی نام و نشون ببرن. (بیشتر…)
ژوئن 4, 2024
از روزی که با اون صورت معصوم در بغل جوان مهربونی که نجاتش داده بود، پا به پناهگاه گذاشت، همه عاشقش شدند. (بیشتر…)
جولای 17, 2022
کوچولوترین نجات یافته خانه وحشت بود. (بیشتر…)
مه 6, 2022
داستان آزاده با درد و رنج آغاز می شود و به خوشبختی می انجامد. (بیشتر…)
مارس 2, 2022
لوییجی تیرماه سال ۹۸ کنار ورودی پناهگاه رها شد و قدم زنان به سمت پناهگاه آمد. (بیشتر…)
دسامبر 24, 2021
بهار 98 خانمی کایلا را به پناهگاه آورد. او را سمت مهرشهر پیدا کرده بود و روی بدنش جابجا زخم های بهبود یافته دیده میشد. دکتر گفت پوستش با یک ماده شیمیایی سوخته است. در آن قسمتها دیگر هرگز مویی در نیامد، اما زیر بقیه موهایش کمتر به چشم میآمدند. (بیشتر…)