0 Items

تابستان گذشته (1392) بود که “موژان” به همراه خواهر زیبایش “روژان” در حالی که 2 ماه بیشتر نداشت، سرگردان و گرسنه به دستان پر مهر وفا رسید. همان روزها بود که خانم کاظمی به همراه خانواده اش (رسولی) به پناهگاه آمدند تا یکی از سگ های وفا را حمایت کرده و با خود به خانه ببرند. همان روزها نیز آنها خودشان توله کوچک بی پناهی را پناه داده بودند و به سرپرستی گرفتند و نامش را “سزار” گذاشتند. قرعه شانس به نام “موژان” افتاد تا بتواند دوست همیشگی “سزار” باشد.

موژان در باغچه بزرگی به همراه خانواده اش که او را عاشقانه دوست دارند زندگی میکند و با سزار روزهای خوشی را از سرمی گذراند.آنها هرگز بسته نمی شوند و می توانند آزادانه با یکدیگر در تمام ساعات روز و شب بازی کنند. بی تردید موژان یکی از خوش شانس های وفاست که اینک در کنار خانواده مهربانش خوشبخت است. همانطور که می دانید “روژان” خواهرش نیز با خوش شانسی تمام به خانواده ای مهربان نیاورانی سپرده شد و او نیز شاد و تندرست است.

خانواده گرامی و مهربان کاظمی (رسولی) از شما برای اینکه بهترین شانس و زندگی را به موژان دادید سپاسگزاریم و دستان پرمهرتان را می فشاریم.

پناهگاه وفا برایتان بهترین ها را آرزو می کند. تندرست و شاد باشید.

 

Related Posts

لوتوس: زیبایی، امید و پایان خوش... اواخر بهار 1403 بود که این سگ زیبا رو  توی بیابون های اطراف با چند تا توله پیدا کردن. ظاهرا معلوم نبود که توله ها مال خودش باشه. اومد پناهگاه و ساکن م...
داستان خوشبخت شدن زیکو سال 98 بود که مردی تماس گرفت و گفت پسرم سگی آورده ولی خیلی او را اذیت می کند و ما دلمان برای سگ می سوزد. با توصیه های ما پدر توانست پسر را راضی کند تا...
بنجامین و توفان من بنجامین هستم یه پسر عاقل و مهربون که همه رفتارهاش حساب شده و موقره.اما توفان برادرم با من فرق داره، اون دلش میخواد شیطنت کنه و حسابی به گربه ها گیر...
قصه پنیه پنبه رو یک زن و شوهر جوان چندین ماه پیش بخاطر شکایت همسایه‌ها از سمت طالقان آوردن. دوستش داشتن و جمعه‌ها میومدن دیدنش‌. ازشون پرسیدیم پنبه رو موقت سپر...
Share This