0 Items

خانواده مکرمیک – دلتا،  ۱۴ شهریور۱۳۹۴بی سی کانادا

سیبی خیلی‌ اوضاعش رو براست و به خوبی‌ در خانواده ما داره جا میفته. ما تصمیم گرفتیم که اسمشو نگه داریم چون به نظر میاد که در اکثر مواقع بهش عکس‌العمل نشون میده (به غیر از مواقعی که حواسش با دونه‌های بارون که خیلی‌ دوسشون داره پرت می‌شه!)

ما کشف کردیم که دخترمون عاشق آب هست. او معمولا با دخترم به حموم میره حتی اگر فقط گوشه‌ای بشینه و از قطرات آبی‌ که روش می‌ریزه و خیسش میکنه لذت ببره. وقتی‌ که بیرون بارون میاد، او توی همه چاله‌هایی‌ که توش آب جمع شده حسابی‌ بازی میکنه. ما هیچ وقت سگی‌ نداشتیم که اینقدر عاشق آب باشه. ما همیشه از زمانی‌ که او هیجان‌زده با آبی‌ که توی چاله‌ها جمع شده بازی میکنه لذت می بریم و قهقهه می‌زنیم.

او خیلی‌ با دو تا سگ دیگرمون و حتی گربه هامون جور شده. ما فقط وقت هایی که موش خونگی مون از قفسش بیرون میاد باید مواظب باشیم چون سیبی بدش نمیاد که سر به سرش بذاره. خوشبختانه موشمون معمولا توی قفسش میمونه ولی‌ وقتی‌ میاد بیرون، سیبی خیلی‌ هیجان زده می‌شه.او عاشق راه رفتن‌های ما در محله مون و سر زدن به پارک سگ‌های دور و بر هست.

بعضی‌ وقتها احساس می‌کنم که سیبی از اینکه نمیتونه هر جایی‌ که دو تا سگ دیگرمون می‌رن بره زیاد خوشحال نیست ولی‌ بخوبی داره با این قضیه کنار میاد.ما خیلی‌ از اینکه سیبی رو داریم ممنون هستیم و دخترم به خوبی‌ داره از او نگهداری میکنه. او هر هر شب توی تخت دخترم می‌خوابه در حالی‌ که دو تا سگ دیگرمون توی قفسشون با هم هستند. سیبی این امتیازو داره چون سگ دخترمه! دخترم واسش یک رختخواب پشمی دوخته و حتی براش یک اسباب بازی‌ جیغ جیغی درست کرده و ما هم بی‌نهایت خوشحالیم که دخترم اینقدر خوب مسئولیت سگش سیبی رو به عهده گرفته!

خانواده مک کرمیک و سیبی

Source: سیبی

Related Posts

تارا لیان و جًک سمیلسن - تیر ۱۳۹۴ - بلرستان، نیو جرسی تارا در جولای سال ٢٠١٥ به خانواده ما پيوست . در اصل قرار بود ما خانواده موقت و ميزبان او باشيم اما ي...
ساچی   دکتر شیدا اردلان، تیم کلرک و پسرشان بیژن کلرک -۲۱ آذر ۱۳۸۹ – آمریکا   ساچی سگی‌ است با رگه‌ای از نژاد سگ‌ چوپان آلمانی‌ (ژرمن شپر...
کرا بریتانی و الی - 23فروردین ۱۳۹۱ – سیاتل، آمریکا سلام بچه ها. اسم من کرا، قبلا آیدا بود. الان دارم از اولین سفری که با خونواده رفتم، براتون می نویسم...
لاکی واگذاری در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۳۸۹ – آمریکا   نوروز امسال (۱۳۸۹) که پس از ۱۸ سال برای دیدن خانواده‌ام به ایران رفته بودم، دوست داشتم به گوشه کن...
Share This