0 Items

دنیایی‌ بهتر در پناه همزیستی‌ انسان و حیوان

وفا یک سازمان نیکوکاری غیر دولتی ‌است که با کمک‌های مردمی دو پناهگاه حیوانات در هشتگرد و قزوین را با بیش از ۱۸۰۰ سگ اداره می‌کند.

شما هم می توانید کمک کنید!

وفا به عنوان یک نهاد غیر انتفاعی نیکوکارانه به هیچ گروه سیاسی، عرفی و مذهبی وابسته نیست.

قصه سگها

وفا یک سازمان نیکوکاری غیر دولتی ‌است که با کمک‌های مردمی دو پناهگاه حیوانات در هشتگرد و قزوین را با بیش از ۱۸۰۰ سگ اداره می‌کند.
وفا به عنوان یک نهاد غیر انتفاعی نیکوکارانه به هیچ گروه سیاسی، عرفی و مذهبی وابسته نیست.

اخبار محلی

به یاد وایکیکی

اهدای لانه پیش ساخته برای توله های وفا از سوی خانواده حسینی وقتی‌ در آنسوی زمین سگ عزیز خانواده‌ای بعد از سالها مهربانی و وفاداری پا به روی رنگین کمان گذاشت و جاودانه شد، در این سوی زمین توله‌های بی‌ مادر وفا به آرزوی داشتن اتاق هایی مخصوص خودشان رسیدند. شاید بهترین...

read more

اخبار جهان

سال 2022 به شادی

بیایید در سال نو برای جهان سلامتی، صلح و آرامش آرزو کنیم. بله، این آرزوها به نظر آرمانگرایانه می آید چون برآورده شدن بخشی از آنها کار سیاستمداران است، اما در آن بخش که به ما مردم مربوط می شود، می توان با پذیرش مسئولیت و همدلی کاری کرد. اگر ما مسئولیت خودمان را در قبال...

read more

سگ های سامان یافته در خارج کشور

پروبی

علی، ایدن، ایلا امیری - ۱۶ بهمن ۱۳۸۸ - لس آنجلس کالیفرنیا من همیشه دلم می خواست یه سگ داشته باشم، عاشق سگ های نژاد بوردرکالی بودم چون به باهوشی معروفن. از صمیم قلب دلم می خواست یه سگ داشته باشم، اونم یه سگ سیاه. از پدرم راجع به این گروه حمایت از حیوانات تو ایران شنیده...

read more

مينا

كارن منتگمری - 30فروردین 1390  - کالیفرنیا، آمریکا بعضی از شما عزیزان ممکنه به یاد بیارین داستان مینا را که ما چند ماه پیش منتشر کردیم و در آن درخواست کمک برای نجات او را داشتیم.  این باقی داستان نجات این سگ زیباست. مینا و دوستش هاپو از تهران به طرف لس آنجلس پرواز...

read more

سگ های سامان یافته در ایران

فلفل ( بنی )

گلاره حجتی -  ۲۰ آبان ۱۳۸۹ – ایران عشق واقعی‌ یه شب که خیلی‌ حالم گرفته بود و حوصله هیچکس و هیچ کاری رو نداشتم گفتم خوبه سری به فیس بوک بزنم. ساعت ۴ صبح بود که صفحه وفا رو باز کردم و انگاری کار خدا بود که اولین چیزی که دیدم عکس فلفل بود. زدم زیر گریه و تا صبح هی‌...

read more

بیژن

علیرضا شفایی و جولی - ۹ دی‌ ۱۳۸۹ بعد از خونه ندا اینا و مامان مریم اینا ، رسیدیم به خونه جولی اینا پیش مریم اینا اینقدر لوس شده بودم که خب اینجا یکم سخت بود اولش. این صاحبم یکم وسواس داره، منم تا جایی که تونستم به همه جای خونش یه حال حسابی دادم، روش کم شد، خلاصه ما...

read more