0 Items

دنیایی‌ بهتر در پناه همزیستی‌ انسان و حیوان

وفا یک سازمان نیکوکاری غیر دولتی ‌است که با کمک‌های مردمی دو پناهگاه حیوانات در هشتگرد و قزوین را با بیش از ۱۸۰۰ سگ اداره می‌کند.

شما هم می توانید کمک کنید!

وفا به عنوان یک نهاد غیر انتفاعی نیکوکارانه به هیچ گروه سیاسی، عرفی و مذهبی وابسته نیست.

قصه سگها

وفا یک سازمان نیکوکاری غیر دولتی ‌است که با کمک‌های مردمی دو پناهگاه حیوانات در هشتگرد و قزوین را با بیش از ۱۸۰۰ سگ اداره می‌کند.
وفا به عنوان یک نهاد غیر انتفاعی نیکوکارانه به هیچ گروه سیاسی، عرفی و مذهبی وابسته نیست.

اخبار محلی

نوروز 1399 ـ ایام غم نخواهد ماند

امسال نوروزی متفاوت را تجربه می کنیم. از چهارشنبه سوری و خرید عید و دیدوبازدید و سیزده بدر خبری نیست. به انتظار نشسته ایم تا بلا دور شود. با شکیبایی در انتظار روزهای خوب می مانیم، در انتظار در آغوش گرفتن آفتاب، نغمه های پرندگان و شکوفه ها. در انتظار دیدن لبخند مردمی...

read more

اخبار جهان

هفته اول اکتبر: روز جهانی گیاهخواری، حیوانات مزرعه و حیوانات

نخستین هفته ی اکتبر، برای حامیان محیط زیست  و دوستداران حیوانات ارزشی ویژه دارد. *اول اکتبر روز جهانی گیاهخواری است. خبر خوب اینکه، در سال های اخیر، با بالارفتن دانش و آگاهی مردم نسبت به مضرات گوشت خواری چه برای سلامت انسان و چه برای سلامت کره زمین و محیط زیست، تعداد...

read more

سگ های سامان یافته در خارج کشور

لاکی

واگذاری در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۳۸۹ – آمریکا   نوروز امسال (۱۳۸۹) که پس از ۱۸ سال برای دیدن خانواده‌ام به ایران رفته بودم، دوست داشتم به گوشه کنار محله مان سرک بکشم و به یاد دوران کودکی در آنجا قدم بزنم. در یکی‌ از این پیاده روی‌ها در گوشه پیاده روی یکی‌ از خیابان‌های فرعی...

read more

دی زی

کتی و دون ستروب - ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ ‌- آمریکا دی زی هم عاقبت به خیر شد! خانواده آمریکایی‌ که به دی زی خانه همیشگی اش را دادند، این چند خط را برای ما فرستادند: از قضای روزگار ، پسر من و همسرش لوری در همسایگی فرانک که خانمی فوق‌العاده مهربان و فعال بود زندگی‌ می‌‌کردند....

read more

سگ های سامان یافته در ایران

جسی و بلک

من جسی هستم، دختری زیبا با تن پوش طلایی رنگ.من خیلی کوچولو و درمانده بودم وقتی به پناهگاه وفا اومدم. یکسالی اونجا با دوستان خوبم زندگی کردم تا ... یک روز گرم تابستانی آقایی مهربان آمد به وفا، من و بلک رو برای بردن به خونه و باغ زیباشون انتخاب کرد. من و بلک هرگز...

read more

دریا

من دریا هستم، نه تنها اسمم دریاست که مهربونی و وفایی که دارم هم به اندازه یک دریاست.من روزهای جمعه تو پناهگاه، چشم انتظار اومدن آناهیتا بودم تا منو برای گردش بیرون بیاره و با هم بازی کنیم. اصلا همیشه دوست داشتم که مورد توجه آدما باشم تا بتونم ازشون مراقبت کنم. هرگز...

read more