0 Items

مهرماه سال گذشته (1403) مرد جوانی سگی کوچک را با پای شدیدا زخمی به پناهگاه آورد. او شاهد تصادف این کوچولو با ماشین بود و او را به درمانگاه برده و داروهایش را هم گرفته بود ولی امکان نگهداری از او را نداشت.

دکتر روح الله شروع به درمانش کرد و در کمال ناباوری زخمی که عمیق و بزرگ بود با تلاش های دکتر کم کم خوب شد تا جایی که دیگر نیازی به عمل پیدا نشد.

اسمش را گوچی گذاشتند و شد رفیق فابریک پینات و طلا تا جایی که هیچ کس رو به جمعشون راه نمیدادن و آخرش هم یک مکان اختصاصی برای خودشون دست و پا کردند.

اما یک ماه پیش، وانیا، یکی از حامیان خوب وفا تقاضای سرپرستی سگی را داد که بیش از بقیه احتیاج به خانواده داره، پس گوچی انتخاب شد و درست قبل از جنگ اخیر، رفت پیش خانواده ی حیوان دوست آنها.

البته این خانواده حواسشون به دوستی های سابق گوچی هم هست و گاهی او را به پناهگاه میارن تا با پینات و طلا بازی کنه.

Related Posts

فلفل ( بنی ) گلاره حجتی -  ۲۰ آبان ۱۳۸۹ – ایران عشق واقعی‌ یه شب که خیلی‌ حالم گرفته بود و حوصله هیچکس و هیچ کاری رو نداشتم گفتم خوبه سری به فیس بوک بزنم. ساعت ۴...
تن تن و ساشا من تن تن هستم، یک پسر خوشتیپ و باوقار. با وجود جوان و کم سال بودنم، زندگی پرفراز و نشیب و سختی رو از سرگذروندم و داستان های زیادی از سرگذشتم دارم که ب...
چمن و لاکی (نیکو) زمستان پارسال بود که آقای سجاد فرهمند برای بردن 2 سگ به وفا آمد. نیکو که دیگر نامش لاکی است و همچنین چمن دو پسرانی بودند که آقای فرهمند برای سرپرستیشا...
تقدیر: از آوارگی تا آغوش امن تابستان دو سال پیش بود که رضا، از داوطلبان قدیمی پناهگاه، سر راهش به کار  در حال رانندگی یک موجود ژولیده سیاه توی پیاده رو به چشمش خورد. وقتی رسید سر ...
Share This