0 Items

بازارچه اسفند سال ۹۷ و یک روز شلوغ بود. پسری، توله حدود دو ماهه‌ای را که پیدا کرده بود و نمیتوانست نگهش دارد به پناهگاه آورد. گذشته از آنکه پناهگاه پذیرش نداشت، توله‌های آن سن و سال در پناهگاه ها زود مریض می شوند…. فکر کردم شاید در میان مهمانها کسی جایی برایش سراغ داشته باشد. اما مدتی بعد دیدم پسر توله را به دست یکی از بچه‌ها داده و رفته. خوشبختانه در نهایت اقوام یکی از داوطلبان نگهداری موقت او را قبول کردند و اسم این دختر کوچولو را گذاشتند جاجا.

وقتی جاجا بعد از چند ماه برگشت پناهگاه کلی بزرگ شده بود. در اواخر شهریور سال ۹۸ خانم مریم کاظمی به اتفاق همسرشان آمدند پناهگاه. آنها یک توله بومی پا شکسته را درمان و مدتی در حیاط ویلایشان نگهداری کرده بودند، اما دلشان نمی‌آمد آنجا تنها باشد و فکر میکردند شاید در پناهگاه به او بیشتر خوش بگذرد. آقای شعبانپور پیشنهاد کرد که کنار اون سگ دیگه‌ای ببرند که هم اون تنها نباشه و هم به سگ دیگری شانس داشتن خانه داده باشند. جاجا را که آن زمان حدود ۸ ماه داشت نشانشان دادیم. بلافاصله مهرش به دل خانم کاظمی افتاد و همان فردایش جاجا رفت به خانه جدیدش و خیلی زود نه فقط با سگ دیگر جور شد که با بچه‌های نژاد کوچکشان هم دوستان خوبی شدند. عکس های آب بازی و استخر نشان میداد که جاجا زندگی خوبی داره و خانم کاظمی چیزی برایشان کم نمی گذاره. این خانواده بسیار حیواندوست هستند و دستی در غذارسانی و درمان سگ های اطراف هم دارند.

فرح آذری

Related Posts

هاپی؛ از آستارا تا لس آنجلس فروردین ۹۶ خانواده‌ای که سگ تریرشان را گم‌ کرده بودند و برایش آگهی داده بودند، بدنبال تماسی که سگشان در آستارا دیده شده به آنجا رفتند. البته سگ آنها ن...
هرکول هرکول، زمانی زندگی شاهانه‌ای داشت. همراه دو گریت‌دن دیگر در باغی در شهریار به خوبی زندگی می کرد. قوی و سالم بود و صاحبش می دانست که گریت‌دن ها چگونه م...
چیکو چیکو (نام پیشین میشا)، خانواده یاوری، تهران، تیرماه 1396 چیکو ( میشا) خانه و خانواده ی همیشگی‌ خود را پیدا کرد. خانم آذری از مسئولان پناهگاه نوشته ا...
لکسی روزی که آیدا و پدرش آقای لطیفی به وفا آمدند، "لکسی" تمام هنرش را به کار برد تا آیدا او را برای بردن برگزیند، لکسی این دختر زیبا در همان مدت کوتاه به ق...
Share This