0 Items

ماده، ۵ساله، اشپیتز میکس /

وودی را خانواده اش به پناهگاه آوردند. به خاطر پارس کردن به باغ یکی از آشنایان سپرده بودند و سرایدار باغ هم از او توله کشی کرده و همه توله هایش را  فروخته بود. زمانی که به پناهگاه آمد با سینه های پر شیر بود بدون اینکه بچه هایش را شیر بدهد. چه احساسی داشت؟ نمی دانیم، فقط چشم های غمگینش از ظلمی که به او شده بود حکایت می کرد.

 

Related Posts

گاما دختر، متولد بهمن 1390 من هنگامی به پناهگاه آمدم که شماری از روستائیان خانواده‌ام را کشته و مرا به سختی زخمی کرده بودند. دست چپم را که در اثر ضرب و شت...
نیکو دختر، متولد سال 1394 من نیکو هستم . دختری آرام و مهربان که مانند خیلی از دوستانم وقتی توله کوچکی بودم به پناهگاه سپرده شدم . حتی در همان دوران کودکی ...
لکه پسر،متولد سال 1395 من هم در دوران تولگی ام به پناهگاه سپرده شدم، اما خوش شانس بودم و چند ماه اول را که خیلی کوچک و آسیب پذیر بودم ، در منزل یکی از دا...
زیتون دختر، متولد 1393 من زیتون هستم. دختری با نقش و نگاری زیبا بر تنم. خیلی مهربان و اجتماعی هستم و ورودم به پناهگاه شبیه خیلی از دوستانم می باشد. من را ح...
Share This