0 Items

جک اواخر بهار سال ۱۳۹۵ به پناهگاه آمد. او توله‌ای حدود دو ماهه، لاغر و ضعیف بود. در ماه‌های اول بیمار بود و به او دارو می دادیم و حتا گاهی سرم وصل می کردیم. سلامتی‌ اش وضعیت ثابتی نداشت، گاهی حالش بهتر و گاه بدتر می‌‌شد و همیشه نگران حالش بودیم. آقا غلام یکی‌ از کارگران مهربان وفا همیشه مواظبش بود و به نیاز‌های جک رسیدگی می‌‌کرد. تا اینکه یکی‌ از داوطلب‌های پناهگاه او را برای مدتی‌ به خانه برد تا مراقبت بیشتری شود.

سرانجام حال جک کم کم  رو به بهبودی گذشت و با تغذیه ی بهتر و غذای بیشتر به سگی‌ قوی و سالم تبدیل شد. و حالا ژرمن شپردی جوان، زیبا و شاد بود، که متقاضیان زیادی برای ‌واگذاری داشت.

بعد از بررسی‌های بسیار خانواده‌ای که شرایط لازم را داشتند برای سرپرستی جک انتخاب شدند، و جک به خانه ی همیشگی‌ ‌اش رفت. او حالا در یک خانه ی زیبا با خانواده‌ای مهربان زندگی‌ می‌‌کند. جک برای خانواده‌اش از هیچ کاری کوتاهی‌ نمی کند.

 

Related Posts

لکسی روزی که آیدا و پدرش آقای لطیفی به وفا آمدند، "لکسی" تمام هنرش را به کار برد تا آیدا او را برای بردن برگزیند، لکسی این دختر زیبا در همان مدت کوتاه به ق...
ذغال شمالی شد سلام. اسم من ذغاله. این اسمیه که خانواده جدیدم روم گذاشتن. میخوام براتون تعریف کنم که چه جوری من صاحب یک خانواده مهربون شدم. من حدودا یک سال و ن...
دریا من دریا هستم، نه تنها اسمم دریاست که مهربونی و وفایی که دارم هم به اندازه یک دریاست.من روزهای جمعه تو پناهگاه، چشم انتظار اومدن آناهیتا بودم تا منو بر...
داستان واگذاری ویلی و ناشا برای بعضی ها به خاطر شرایطشان هیچ امیدی به آینده و خوشبخت شدن نیست، اما شانس یکباره از راه میرسد و زندگیشان را دگرگون میکند. برای ویلی و ناشا چنین ش...
Share This