0 Items

28 اسفند 1391

هر سال، هنگامی که زمستان از نیمه میگذرد،

از دور سایه ی پیکر تنومندش از پس برف و بوران و مه پدیدار می شود.

بر شانه های درشت و کهنسالش که به سالخوردگی تاریخ است،

کوله باری از رازهای نهفته و ناگفته دارد.

نزدیکتر که میرسد به آسانی میتوان دید که در کوره راهی که پشت سر نهاده،

چمنهای تازه دمیده بر روی نشانه های به جا مانده از گیوه هایش،

بر دشت سپید پوشیده از برف، رنگ سبز پاشیده است.

صدای گامهای آهسته ولی استوارش همراه با آواز چلچله ها،

شادی و امید را در آسمان می پراکند و

با دم گرم و نویدبخش خود، بوی خوش زندگی را در هوا می افشاند.

آفتابی که بر سیمایش تابیده، چهره ای شکوهمند و فرزانه به او بخشیده و

از پس موهای سپید و انبوه، ولی شانه خورده و پاکیزه ای که بر سر و رویش روییده،

چشمان مهربانش نیک میدرخشد و لبخند جانفزایش را

به زمین و همه جاندارانش پیشکش میکند.

پیش از آنکه تو سخن بگشایی، این اوست که تو را درود میدهد و

صدای بم و پرتوانش، بذر امید را در ژرفای دلت میکارد.

چه خوب که هنوز زنده است و بازهم به نزد ما می آید.

دوست و گرامیش بداریم،

او “نوروز” است که از راه میرسد.

هر روزتان نوروز،

نوروزتان، پیروز.

Related Posts

مراسم قرص انگل در پناهگاه 19 مرداد 1391 امروز - ۱۳مرداد روز شلوغی بود. توی شهر توقف کردیم تا برای مادرهای شیرده و توله‌ها غذا بخریم. ما اولین کسانی بودیم که وارد پناهگاه شدیم ...
قرنطینه 14 فروردین 1390 دوستان عزیزهمانطور که قبلا به اطلاعتان رسید در پی‌ داوطلب شدن یک انسان والا و نیکوکار برای خرید محلی برای پناهگاه گربه ها، با موافقت ...
روز حمایت از حقوق حیوانات 22 آذر 1390  ما همه حیوان هستیم امابشر تنها حیوانیست که با خودخواهی‌ و بیدادگری آزادی و رفاه را از سایر موجودات سلب کرده و به عناوین مختلف همه آنها ...
Share This