پسر،متولد سال 1393
من افرا هستم . پسری زیبا با داستانی نه چندان خوشایند . گردن و پاهای من را با طناب بسته بودند و در جاده خاکی اطراف پناهگاه رها کرده بودند. من اصلا نمی توانستم راه بروم و حرکت کنم تا اینکه یکی از بازدید کنندگان در راه برگشت از پناهگاه متوجه من می شود و من را از آن وضع رها می کند و به پناهگاه می سپارد. اما الان خیلی خوشحال و راضی هستم و در پناهگاه زندگی خوب و خوشی دارم.
از اینکه پشتیبان مهربانم “سرکار خانم س. معنوی” هستند بسیار شاد و سپاسگزارم.