0 Items

یک سالی می شود که “کاما” برای کمک و نگهبانی از پارکینگ ماشین های سنگین راهسازی به دنبال آقای نوری روان شد. روزی که آقای نوری به پناهگاه وفا آمد، بین او و “کاما” یک دوستی شگفت انگیز پدید آمد و آقای نوری با مهربانی کاما را نوازش کرده و با خود به همراه برد. کاما و تافی (سگ بی خانمان دیگری که مستقیما به وسیله آقای نوری نجات یافته است) با یکدیگر روزهای شادی را سپری کرده و تیم خوبی برای نگهبانی هستند. دوستی عمیق آقای نوری و کاما بسیار ستودنی است.

از آن روز هر زمان که به دیدن کاما میرویم، جز رضایت خاطر و خوشحالی چیزی در او دیده نمیشود.سگهای نگهبان این پارکینگ هیچگاه بسته نیستند و سگها آزادانه در همه جای پارکینگ سرک میکشند و از همه چیز حتی مرغ و خروسها نیز نگهداری میکنند. پناهگاه وفا از این مرد بزرگوار که ما را در آسایش و نجات یکی دیگر از سگهای بی سرپناه یاری داده، بسیار سپاسگزار استما برای آقای نوری شادی و تندرستی آرزومندیم.

 

Related Posts

اسکاتی و جینا (تخساندو) اسکاتی، توله کوچک، گرسنه و سرگردانی بود که توسط یکی از یاران وفا از پارک جنگلی چیتگر به پناهگاه آورده شد. او سال گذشته، پس از اینکه چند ماه را در پناه...
موژان تابستان گذشته (1392) بود که "موژان" به همراه خواهر زیبایش "روژان" در حالی که 2 ماه بیشتر نداشت، سرگردان و گرسنه به دستان پر مهر وفا رسید. همان روزها ب...
بنجامین و توفان من بنجامین هستم یه پسر عاقل و مهربون که همه رفتارهاش حساب شده و موقره.اما توفان برادرم با من فرق داره، اون دلش میخواد شیطنت کنه و حسابی به گربه ها گیر...
لکسی روزی که آیدا و پدرش آقای لطیفی به وفا آمدند، "لکسی" تمام هنرش را به کار برد تا آیدا او را برای بردن برگزیند، لکسی این دختر زیبا در همان مدت کوتاه به ق...
Share This