0 Items

 روزی که آقای مافی به همراه همسر مهربانشان به پناهگاه آمدند، ما را از اشتیاق و سردرگمی شان جهت انتخاب سگها، بسیار شگفت زده کردند. آقای مافی در آخر چشم هایش را بست و از ما کمک خواست تا برایش دو تا از سگها را انتخاب کنیم و اگر انتخاب را به خودشان می سپردیم شاید همه سگها را با خود به خانه می بردند. در آخر سگهای خوش شانس افسانه و پرواز بودند که انتخاب شدند.

افسانه توله کوچکی بود که با دستی شکسته به وفا آمد و پرواز نیز دچار مشکلاتی در چشم هایش بود، ولی آقای مافی دلش می خواست آن دو را با خود ببرد و توجه ویژه‌ای در نگهداری از هر دو داشته باشد.آنها در خانه جدیدشان فلیرتی و فاکس نام گرفتند و در کنار خانواده مافی بسیار شاد هستند و اوقات بسیار خوبی را می گذرانند.

با سپاس از خانواده مافی.

 

Related Posts

کاما یک سالی می شود که "کاما" برای کمک و نگهبانی از پارکینگ ماشین های سنگین راهسازی به دنبال آقای نوری روان شد. روزی که آقای نوری به پناهگاه وفا آمد، بین ا...
انجی (مهندس) من انجی (Eng) هستم. خانوادم به من میگن مهندس. برای اینکه یک پسر بسیار دوست داشتنی، باهوش و زیبا هستم.مدتها در پناهگاه وفا زندگی می کردم، تا اینکه یک ر...
فیدل خوشبخت شد زمستان سال 97 بود که یک روز جمعه آقایی که دو سگ نر و ماده از نژاد کن‌کورسوCane Corsos  داشت، به پناهگاه آمد و می خواست فقط سگ ماده را که دو ساله بود، ...
ستاره؛ از قربانی توله کشی تا رهایی و خوشبختی   ... داستان ستاره شروع غم انگیزی داره، ولی اگر تحمل کنید آخرش به پایان خوشی میرسه. ستاره، قربانی توله کشی بود او را یک خانواده به پناهگاه آوردن. سگ همسا...
Share This