0 Items

سیامک و نسرین یگانه ۹ فروردین ۱۳۹۰- آمریکا

ما خیلی خوش شانسیم که سرپرستی یه توله سگ رو از پناهگاه وفا قبول کردیم. خیلی سخته لذتی رو که این کوچولو به زندگی ما داد،

بتونم با کلمات توضیح بدم. اما اگر من به درخواست شما جواب نداده بودم این اتفاق نمی افتاد؛  خواسته بودین هر کدوم از مسافرا که می تونن یکی از سگ های وفا رو با خودشون به آمریکا بیارن. ما چهار نفر بودیم. تاندر (کارامل) با خاله زودتر از ما رسید. سیامک (همسرم) قرار بود سرپرست موقت اون باشه، اما سیامک می گه که از همون نگاه اول عاشق این نو رسیده شد،  مخصوصاً وقتی شنید که کارامل فقط دو روزش بوده که تو خیابون رها شده. همسرم منتظر من بود که برگردم تا تصمیم نهاییش رو بگیره.

واقعا نمی تونم بهتون بگم اولین باری که تاندر رو دیدم چه حسی داشتم. وقتی به چشماش نگاه کردم، دلم لرزید و دقیقا همون لحظه فهمیدم که نمی تونم از این کوچولو دست بکشم.

سیامک میگه تاندر مثه سونامی می مونه، راست می گه! همه چی رو می جوه، مخصوصاً عاشق جوراب های مامانمه. اصلا دوست نداره کسی بخوابه و مدام سر به سر داداش بزرگش (شازده) می ذاره. خیلی بازیگوش، بانمک و دوست داشتنیه. ما که عاشقشیم و نمی تونیم زندگی بدون اون رو تصور کنیم.

Related Posts

وینکی واگذار شده به منصوره و باران، تورنتو کانادا ، زمستان 2017 دوستی می‌‌گفت: گاهی‌ باید خوشحال بود که حیوانات نمی‌‌توانند حرف بزنند. اگر سگ‌ها و گربه‌های...
پروبی علی، ایدن، ایلا امیری - ۱۶ بهمن ۱۳۸۸ - لس آنجلس کالیفرنیا من همیشه دلم می خواست یه سگ داشته باشم، عاشق سگ های نژاد بوردرکالی بودم چون به باهوشی معر...
شیبا مَدلن و کلاد بُرگت.۱۶تیر ۱۳۹۲ - تورنتو، کانادا شیبا درست پس از اینکه سگ اشنازر ده سالمونو از دست دادیم وارد زندگی ما شد. نمی دونم ما اونو نجات د...
لیدی – توتک خانواده لوستلت و بیگلی، ۱۷ مهر ۱۳۹۳، بکرسفیلد، کالیفرنیا روزی که قرار بود با لیدی -توتک- آشنا بشویم سگ دیگرمان بلیز را هم با خودمان بردیم تا آنها ه...
Share This