0 Items

کیتی و مت  آلن- گوبل – ۲ خرداد۱۳۹۰ – آمریکا

الان تقریباً سه ماه میشه که لیلی اومده پیش ما. روزای اول همش سعی می کرد اسکوتر(داداش بزرگشو) سر جاش بنشونه؛ خوراکیهاشو قاپ می زد و نمی ذاشت اسکوتر  تو جای خودش بخوابه.

به همین دلیل من و مت (همسرم) حسابی وقت گذاشتیم تا هر دو تا سگمون رو همزمان تربیت کنیم و نتیجه اش این شد که لیلی به جای رقابت با داداشش برای جلب توجه ما شروع کرده به بازی و همکاری با اون.

حالا لیلی و اسکوتر تو حیاط  با هم بازی می کنن، خیلی وقتا با هم روی یه تخت می خوابن، صبحها تو حیاط هر دو واسه یه سنجاب پارس می کنن، حتی وقتی اصلا سنجاب اونجا نیست! عصرا ساعتها با هم وقت می گذرونن؛ دنبال همدیگه می دون، به سگهایی که از نزدیکی حصار حیاط رد می شن پارس می کنن و معمولا حسابی همدیگه رو سرگرم می کنن.

لیلی تازگی دوره آموزش اولیه اش رو تموم کرده و ما خیلی خوشحالیم که الان همچین سگ شاد و خوش رفتاری تو خونه داریم. فکر می کنم این دوره آموزشی باعث شده لیلی ما رو به عنوان خونواده اش بپذیره .

لیلی یکی از شادترین سگهایی که من تا حالا دیدم ؛ همیشه می خنده و دمشو می جنبونه.

 

داستان رکسانا در تاریخ ۶ اسفند ۱۳۸۹ در فیسبوک گذشته شد.

http://www.facebook.com/note.php?note_id=10150108842938522

 

Related Posts

هاپو باربارا و مت - ۲۱ خرداد ۱۳۹۰ – پسکادرو ، آمریکا ماه ها بود كه دنبال یك سگ می گشتیم تا زمانی كه همسرم "مت" اعلامیه ای رو مربوط به نمایشگاه سرپرستی د...
شِرا (گیرا) نوشی‌ و ریتا اسانگرانی، ۲۶ آوت ۲۰۱۵، اتاوا، انتاریو کانادابه محض رسیدن به تورنتو، مادر و خواهر جدید من، در فرودگاه با صورتی‌ پر از لبخند، به همراه گر...
نازگل خانواده اسکات - ۱۲ مرداد ۱۳۹۰ - بسانس فرانسه نازگل خانم که عزیز دل‌ همه ماست خوشبخت شد. داستان از یک شب وحشتناک شروع شد که ساعت ۲ نیمه شب یک تفنگ؛...
تدی (سینامون) دبورا و پیترو - بهمن ۱۳۹۳ - هیلزبرو، کالیفرنیا تدي يا سينامون (دارچين) چند روز بعد از ورود به كاليفرنيا در ماه فوريه وارد زندگي ما شد. از اون موقع ...
Share This