وفا یک سازمان نیکوکاری غیر دولتی است که با کمکهای مردمی دو پناهگاه حیوانات در هشتگرد و قزوین را با بیش از ۱۸۰۰ سگ اداره میکند.
وفا به عنوان یک نهاد غیر انتفاعی نیکوکارانه به هیچ گروه سیاسی، عرفی و مذهبی وابسته نیست.
اخبار محلی
تولد بنیانگذار وفا گرامی باد!
از روزی که بر سر سگی گرسنه و بی پناه دست نوازش کشید؛ از روزی که از ذبح گوسفندی در خیابان اشک ریخت؛ از روزی که رنج و خستگی را در چشم های یک الاغ بارکش در روستا دید؛ از همان روزهای کودکی و نوجوانی، دیگر نتوانست نسبت به درد و رنج حیوانات بی تفاوت باشد. با غذارسانی و عقیم...
read moreاخبار جهان
روز جهانی حقوق حیوانات – 10 دسامبر
روز جهانی حقوق حیوانات فرصتی فراهم می آورد تا به مردم یادآوری شود از آنجا که رنج کشیدن و شوق زندگی وابسته به نژاد ، جنس ، موقعیت اجتماعی یا گونه مشخصی نیستند ، در نتیجه واژه های آزادی ، صلح و کرامت واژگانی فراگیر (فارغ از نژاد ، جنس ، موقعیت اجتماعی یا گونه) هستند....
read moreسگ های سامان یافته در خارج کشور
داستان لولا: از بیقراری و ترس تا آغوش گرم خانواده
دهم خرداد ماه سال 1402 بود که با طنابی به گردن دنبال ماشین آقا کرم تو جاده دویده بود تا داخل پناهگاه. یک باره با تعداد زیادی سگ پر سروصدا روبرو شد. ترسیده بود. رفت کنار ماشین پناه گرفت. قلبش تند میزد. چی شد که سروکارش به اینجا افتاد. حالا چی میشه. سگ های بزرگتر کتکش...
read moreسرانجام خوش “پاییز”: از خیابان های هشتگرد تا مونترال
داستان "آتوم"(پاییز) مثل بقیه سگ هایی هست که تو کوچه و خیابون ها باید به دنبال لقمه ای نون بگردن و مواظب باشن که با ماشین تصادف نکنن یا بچه ای به اونها سنگ نزنه، یا خودشون رو از مردم پنهان کنن تا نکنه کسی به شهرداری زنگ بزنه و بیان اونو بگیرن و به پناهگاه های بی نام و...
read moreسگ های سامان یافته در ایران
گوچی: شانسی دوباره برای خوشبختی
مهرماه سال گذشته (1403) مرد جوانی سگی کوچک را با پای شدیدا زخمی به پناهگاه آورد. او شاهد تصادف این کوچولو با ماشین بود و او را به درمانگاه برده و داروهایش را هم گرفته بود ولی امکان نگهداری از او را نداشت. دکتر روح الله شروع به درمانش کرد و در کمال ناباوری زخمی که عمیق...
read moreتقدیر: از آوارگی تا آغوش امن
تابستان دو سال پیش بود که رضا، از داوطلبان قدیمی پناهگاه، سر راهش به کار در حال رانندگی یک موجود ژولیده سیاه توی پیاده رو به چشمش خورد. وقتی رسید سر کار فکر و خیالش پیش اون چیزی که درست ندیده بود، مونده بود. پس برگشت تا ببینه چی بوده. پیداش کرد و دید یک سگ سیاه...
read more






