0 Items

پاییز سال ۹۸. مدتی بود که رعنا و آقا کرم در روستای پایین پناهگاه متوجه ویشکی شده بودند. در خیابان ول بود و مغازه‌ داری به او غذا میداد. مشکلی داشت و یک روز او را برای درمان و عقیم سازی به پناهگاه آوردند. قرار بود دوباره برگردد اما هم جای خاصی برای زندگی نداشت و هم آن مغازه بسته شد و دیگر کسی نبود که به او برسد. ویشکی اخلاق خوبی داشت و سگ مهربانی بود اما باز هم حکایت جثه متوسط بود که باعث میشد اینجا خواهانی نداشته باشد. ولی وقتی امکان سفرش فراهم شد به مونترال کانادا  رفت و خیلی زود تونست خانواده پیدا کند.

حالا خانواده اش خیلی دوستش دارند و اسمش هم شده Misty .

Related Posts

سرانجام خوش “پاییز”: از خیابان های هشت... داستان "آتوم"(پاییز) مثل بقیه سگ هایی هست که تو کوچه و خیابون ها باید به دنبال لقمه ای نون بگردن و مواظب باشن که با ماشین تصادف نکنن یا بچه ای به اونه...
نوا مری کو-۲ خرداد ۱۳۹۴ - کنزینگتن، کالیفرنیا باور کردن اینکه نزدیک به یک سال است که نوا با ما زندگی می کند مشکل است. در طی این مدت او زمان های خوشی را ه...
پتی خانواده ایرانی - ۸ اسفند ۱۳۸۹- واشنگتن دی سی اگه یه نفر ساعت ۱۰ صبح از جلوی پنجره ما رد بشه یه پسر سه ساله رو می‌‌بینه که یه ساندویچ کره بادوم زم...
زیبا خانواده غفوری - ۱۴ شهریور ۱۳۹۱ - هارلینگن تگزاس اسم من " زیبا" ست . من یه ایرانی-آمریکایی (اهل تگزاس) هستم.در ایران به دنیا اومدم و همونطور که از ا...
Share This