فروردین ۹۶ خانوادهای که سگ تریرشان را گم کرده بودند و برایش آگهی داده بودند، بدنبال تماسی که سگشان در آستارا دیده شده به آنجا رفتند. البته سگ آنها نبود اما چون جایی و صاحبی نداشت او را به پناهگاه آوردند و اسمش را هاپی گذاشتند. هاپی یک تریر پابلند و پسر بسیار مهربانی بود.
در تیر ماه همان سال خانوادهای از تهران او را به سرپرستی گرفتند و هاپی سه سال به خوبی با آنها زندگی کرد. اما متاسفانه شرایط زندگی خانواده عوض شد و همه میبایست سر کار میرفتند، هاپی تحمل تنهایی را نداشت و رفتار معترضانهاش باعث شد دیگر امکان نگهداریش در خانه نباشد. هاپی برگشت پناهگاه. مدتی بعد هاپی را به خانواده ایرانی ساکن امریکا که تمایل داشتند سگ سوم داشته باشند معرفی کردیم. هاپی مقبول افتاد و مسافر امریکا شد اما دوران کرونا بود و سفرها محدود …. یکی دو بار برنامه سفرش داشت جور میشد اما بدلایل مختلف باز هم عملی نشد و هاپی حدود ۹ ماه در پناهگاه انتظار سفر سرنوشت سازش را کشید تا بالاخره برنامهاش در خرداد ماه قطعی شد و مسافر مهربانی او را با خود برد. خانواده جدیدش از شهر دیگری بدنبالش آمدند. در مورد اینکه چطور شد که هاپی عضو خانواده آنها شد، میگویند:
ما اولین سگمون را از پشت ویترین یک مغازه انتخاب کردیم. سگ دوم را ۶ سال بعد از ایالت میشیگان خریدیم. حالا بیشتر درباره سگها یاد گرفته بودیم و میدونستیم دقیقا چی میخوایم.
متاسفانه سگ اول و کوچولوی ما به مرض قند مبتلا شده و الآن ۱۳ سالشه. دیگه چشمهاش خوب نمیبینه و حال و حوصله بازی با دومی را نداره.
این موقع بود که به فکر آوردن سگ سوم افتادیم. ولی نه یه توله سگ. این دفعه میخواستیم که حدود ۶ سالش باشه که دوست و همبازی سگ دوممون باشه. به پناهگاه های دور و برمون رفتیم ولی چیزی که به خانوادمون بیاد را ندیدیم. این موقع بود که خواهرم که یکی از حامیان شلتر وفا در ایرانه، پیشنهاد کرد که یه سگی را از وفا در نظر بگیریم. وقتی من رفتم در سایت وفا، نمیدونم ایرانی بودن این حیوانات من را گرفت، یا لطف تمام کارکنان وفا که چطور به این حیوانات زبون بسته میرسیدند به دلم نشست… دیدم از این راه دور چندان کمکی از دست من بر نمیاد ولی میتونم یه زندگی خوب و پر از عشق و محبت را به یکی از این بچهها بدم. با خانوادهام صحبت کردم و پسرم خیلی ذوق کرد. همسرم زیاد موافق نبود. میگفت این همه سگ همین جا هست ولی بخاطر خوشحالی من راضی شد.
در مورد انتخاب هاپی، شما اون را بعنوان یه کاندید خوب به من معرفی کردید و یه ویدیوی کوچک از او و یه توضیح کوچکی درباره زندگیاش برای من فرستادید. از نگاه اول عاشقش شدم. 🤩
هم مهربون و هم خوشگل به نظر میرسید.
حالا جالبه که نه تنها هر سه نفر ما عاشق هاپی هستیم، از همه بیشتر به همسرم میچسبه و اون هم خیلی از اضافه شدن هاپی به خانواده ما خوشحاله.
دوتای دیگه هم هاپی را دوست دارند.
ما هیچ وقت انتظار نداشتیم سگی که ۶ سالشه و از یه پناهگاهی در ایران اومده این قدر بچه با هوش، مهربون و خوبی باشه. واقعا از ته قلب دوستش داریم و در زندگی چه بالا بریم و یا پایین بیایم ما ۶ تا اهل یه خانواده هستیم و در غم و شادیهای هم شریک تا آخر……
هاپی اینجا به نظر خوشحال میاد. یه خورده با دو تای دیگه حسودی میکنه. ولی ما سعی میکنیم یواشکی بهش بیشتر برسیم! 😉