گاما دختر، متولد بهمن 1390
من هنگامی به پناهگاه آمدم که شماری از روستائیان خانوادهام را کشته و مرا به سختی زخمی کرده بودند. دست چپم را که در اثر ضرب و شت...
بانی دختر،متولد سال 1394
من سگ بالغی بودم که به پناهگاه سپرده شدم و خوشبختانه مثل خیلی از دوستان کوچولویم آسیب پذیر نبودم. خانمی که من را به پناهگاه سپرد ...
ابرو دختر، متولد 1392
در يكي از روزهاي پائيز سال گذشته با پنجه اي بسيار زخمي در كرج پيدا شدم. مانند خيلي از سگهاي نجات يافته پناهگاه مدتي را در منزل ايليا...
لکه پسر،متولد سال 1395
من هم در دوران تولگی ام به پناهگاه سپرده شدم، اما خوش شانس بودم و چند ماه اول را که خیلی کوچک و آسیب پذیر بودم ، در منزل یکی از دا...