0 Items

دختر، متولد سال 1392

من آنا هستم با گذشته ای دردناک. من ساکن محلی بودم که مخصوص تخلیه نخاله های شهرداری بود. تنها شانس آن زمان من این بود که یکی از داوطلبین مهربان پناهگاه وفا در آن محل به من غذا می داد. مامورین شهرداری با من رفتار خوبی نداشتند و پس از زایمان که صاحب نه تا توله زیبا شدم این رفتار بد، بدتر هم شد . حامی مهربانم آرمین همچنان به من و بچه ها غذا رسانی می کرد اما روزی مامورین شهرداری به سراغ ما آمدند و توله هایم را کشتند. بعد از آن واقعه شوم آرمین باز برای غذا رسانی آمد و اوضاع من را دید. من هم خودم بسیار ناتوان شده بودم و جراحاتی جدی برداشته بودم به طوری که آرمین به همراه یار مهربان دیگری ایلیا همان جا در میان آن آشغالها مشغول به مداوای من شدند و بعد از انجام کارهای اولیه من را به پناهگاه آوردند.

اما روزهای بد دیگر گذشته و من در ساختمان قرنطینه پناهگاه با دیگر دوستانمساکن هستم و از این بابت هم بسیار خشنودم. تا پایان عمرم از ناجی مهربانم سپاسگزارم.

اما خاطرات بدی که داشته ام باعث شده که خیلی دیر به آدمها اعتماد کنم.از اینکه پشتیبان مهربان من “سرکار خانم رهبر” هستند بسیار شاد و سپاسگزارم.

 

Related Posts

آیرا دختر، متولد سال 1392 من آیرا هستم، دختر زیبایی که گذشته سختی داشته ام. وقتی توله کوچکی بودم تصادف سختی کردم و روزهای سختی را می گذراندم که خوشبختانه ...
زورو پسر،متولد سال 1394 من پسر تمام سیاه پوش پناهگاه هستم که به همین دلیل نام زورو را برای من انتخاب کرده اند. دقیقا مثل زورو بی باک و سرزنده و فعالم . خل...
افرا پسر،متولد سال 1393 من افرا هستم . پسری زیبا با داستانی نه چندان خوشایند . گردن و پاهای من را با طناب بسته بودند و در جاده خاکی اطراف پناهگاه رها کرده...
روتسی دخترمتولد 1389 من روتسي هستم. دختري بسيار پر انرژي كه ساكن زمين اول هستم. هر بار هر يك از ياران وفا داخل محوطه مي شوند و يا اينكه از محوطه خارج مي شو...
Share This